اکو تبریز ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان نقش موزیک در شفای بیمار موسیقی نه فقط به عنوان هنر، بلکه به عنوان محملی برای اصلاح ، نقش برجسته ای در تاریخ بشر داشته است. به تازگی جامعه پژوهشی تذکر بسیاری به درک چگونگی تاثیر موسیقی بر پزشکان بیماران کرده است. در چند سال قدیم ، پژوهش های آدم ی حیوانی، آثار روانی فیزیولوژیک موسیقی را مورد آزمایش قرار داده اند... ![]() دانلود موزیک کماکان پرسش بنیادین در مورد نقش موسیقی در سلامت این است که موسیقی در شروع چگونه پدید آمد چرا با نبود نیاز بیولوژیک به موسیقی، واکنش های عاطفی ظهور کرده جواب های اضطراب ی آدم کاهش می یابد. کشف وسایل فلوت مانند اولیه در بقایای آدم های کرومانگون و نئاندرتال نشان می دهد که موسیقی از زمان پیش از تاریخ وجود داشته است. اندیشمندانی مانند رابرت دونبار اعتقاد داشتند که آیینهای موسیقیایی باستانی – طبل کوبی، نغمه خوانی، تکان دادن بدن – ممکن است از عبارت نخستین شکلهای مذهب بوده به عنوان راهی جهت از خود بیخود شدن به کار میرفتهاند. با این همه، با وجود فرضیههای بیشمار در مورد چرایی چگونگی پیدایش موسیقی تبدیل آن به بخشی از زندگانی آدم ، شواهد تجربی یا توصیفی کمی جهت تایید آنها وجود دارد. کهنترین نمونه از به کارگیری موسیقی برای اصلاح را میتوان در نقاشیهای دیواری 4000 سال پیش از میلاد یافت که در آن موبدان و نوازندگان در حال نواختن چنگ هستند . در این دوره،کدکس هبورامی (سپاس از شفابخش) به صورت آواز سونور برای جبران خدمات پزشکی دریافتی اجرا می شد. در 2000 سال پیش از میلاد مسیح، نوشتههای خط میخی آشوری کاربرد موسیقی را در دورکردن ارواح خبیثه نشان میدهد. در سدههای بعد، نخستین کاربرد اختصاصی موسیقی به عنوان اصلاح در یونان باستان صورت میپذیرد، بدین صورت که آسکولاپیوس به کارگیری موسیقی را در غلبه بر حس ات پرشور توصیه میکند. شاید تا سدههای 6 و 5 پیش از میلاد، هیچ علاقهای به درک اثر موسیقی بر آدم پدید نیامده بود. در آن وقت ، فیثاغورث اولین کسی بود که رابطه ریاضی بین آواها را نمایان کرد. آنها از مشاهده این که میتوانند بینهایت را تعریف کنند هیجان زده شده بودند: جهت درک فضا، ستاره شناسی ابداع شد؛ برای درک اعداد، ریاضی به وجود آمد، و جهت درک موسیقی، نظریه هارمونی پدید آمد. سورینوس بوتیوس (526-480 میلادی) که اعتبار خود را مدیون کشف رابطه بین وزن چکش و شدت صدای پدید آمده از کوبیدن آن روی سندان است، همچنین در کتاب خود باعنوان ساختار موسیقی(De institutione musica) شرح داد که چگونه فیثاغورث رابطه بین ریتمهای مختلف و تغییرات ناشی از آن بر خلق آدم را مورد آزمایش قرار داده است. یک چهره برجسته دیگر که علاقه بسیاری به چگونگی تاثیر موسیقی بر آدم داشت، فیلسوف مشهور افلاطون بود. وی باور داشت که بررسی موسیقی میتواند به رفع دوگانگی ارثی روح کمک کند. وی در کتاب جمهور(Repablic) چنین ادعا میکند: «موسیقی خارقالعاده است، زیرا ریتم هارمونی راه خود را به درونی ترین بخش روان گشوده رابطه عمیقی با آن برقرار میکنند، چنانچه کسی به درستی آموزش دیده باشد، از زیبایی آن بهره میبرد». وی همچنین گروهبندی فیثاغورث جهت کیفیتهای گوناگون موسیقی را تعمیم داده و از آن برای تعریف دستگاه گامی یاری میگیرد که تاثیر به سزایی در پیدایش موسیقی غربی داشت. دستگاه گامی به جزییات کیفیتهای منحصر به فرد و ویژگیهای زایای توالیهای موسیقایی گوناگون میپردازد. جهت نمونه، دستگاه فریجی جهت خلق فضایی صلح آمیز و آرامبخش به کار میرود. ارسطو نیز به شدت درگیر فهم تاثیر موسیقی بود، ولی از رویکرد افلاطون در به کارگیری موسیقی جهت پالایش زیبایی شناسی فاصله گرفت و در عوض روی ویژگیهای آرامبخشی آن متمرکز شد. وی معتقد بود که موسیقی به فرد این امکان را میدهد که به احساس اتی مانند ترس و ضعف یا لذت غلبه نماید و اینکه موسیقی رمزآلود به شخص این امکان را میدهد تا روان را اصلاح و پالایش نماید . با وجود این که آنها باورهای مفرق ی در مورد تاثیر موسیقی بر آدم داشتند، ـ افلاطون موسیقی را به عنوان نیرویی جهت به آرامی ساختن روان آدم میپنداشت در حالی که ارسطو موسیقی را به سان نیرویی جهت رفع این توهم گرامی میداردـ هر دو فیلسوف به توانایی موسیقی در اصلاح باور داشتند. تعصبات مذهبی در بیان موسیقی تا قرون وسطا اهمیت را حفظ میکند، تا زمان ی که نیاز به موسیقی جهت ایجاد حفظ سلامت به حدی مورد توجه قرار میگیرد که در قانون ذکر میشود که کسانی که قصد تحصیل علم پزشکی را دارند باید موسیقی را ارج نهند. باور غالب بر این بود که اصلاح روان با موسیقی سبب اصلاح جسم میشود، و بناجهت ن دستورهای موسیقیایی ویژهای برای بعضی بیماریها وجود داشت. جهت نمونه، صدای متغیر فلوت و چنگ جهت اصلاح نقرس به کار می رفته است. با وجود ورود موسیقی به عرصه اصلاح پزشکی، این باور که موسیقی اصلاح ی ناشی از فرآیندهای جادویی فرای مرزهای طبیعی است، در تمام دوره قرون وسطا بعد از آن باقی ماند. با این همه، این باورها به آرامی در اواخر سده نوزدهم میلادی با افزایش علاقه به فیزیولوژی اکوستیک، که پیشتاز علمی آن پزشک و فیزیکدان آلمانی به نام هرمان ون هلمهولتز بود، تغییر یافت. نتایج پژوهش وی – که حاوی آزمایش هایی با وسایلی مانند دیاپازون برقی و بررسی اثر عاطفی هارمونیها بر روان آدم – به کار گیری موسیقی در بخشهایی از عرصه بالینی را ترویج کرد. نخستین مورد ثبت شده در قرن بیستم از پزشکی که موسیقی را در زمینه جراحی مورد مصرف قرار داد به سال 1914 باز میگردد. در آن ، اوان اونیل کین گزارش را در مجله JAMA در مورد مصرف از فونوگراف در اتاق عمل منتشر کرد. سال بعد، بوردیک جزییات کاملی از آزمایش را در کتاب سال بیهوشی و بی حسی آمریکا منتشر کرد. وی نوشت: «دکتر کین، با وجود مشاهده اثر مثبت فونوگراف در بخشهای ریکاوری، آن را به اتاق عمل منتقل کرد، و دریافت که تقریبا تمام بیماران القای بیهوشی را خوب تحمل کرده پیش از ظهور ترس از جراحی اضطراب آنان کاهش مییابد». چهار دهه بعد، تاثیر بیحسی شنوایی با مشاهد كم شدن نیاز به تجویز داروی بی حسی در بیمارانی که تحت اعمال جراحی دردناک دندان قرار میگرفتند نشان داده شد؛ به این صورت که بیماران همزمان در معرض تحریک شنوایی با صدای بلند موسیقی پس زمینه قرار گرفتند. بناجهت ن، چنانچه بیماری در معرض صدای بسیار بلند قرار بگیرد، به صورتی که افزایش آن تحت کنترل خودش باشد، توجه به تحریک شنوایی سبب از بین رفتن جواب ناشی از برانگیختگی مسیر درد در شروع عمل جراحی دندان می شود. استفاده از موسیقی در نقش اصلاح به عنوان جزء کلیدی شفابخشی در بستر آیینهای جادویی مذهبی شروع شد. امروزه، موسیقی به عنوان مکملی جهت غلبه بر برخی از احساس ات بیهویتی و فردزدایی در محیط های بالینی به کار می رود؛ و در همان حال وسائل ارزشمند ی برای تاثیر مثبت بر جواب اضطراب بیماران است. با این همه، پژوهشها هنوز در مراحل نخستین قرار دارند کارهای زیادی باید انجام شود. نه تنها آثار فیزیولوژیک مفید موسیقی باید مورد بررسی قرار گیرد، بلکه عوارض جانبی بالقوه آن، مانند پرت شدن حواس پزشک وقت عمل، آثار بیدارکننده منفی موسیقی آوازی، ناهمگونی سلیقه موسیقی افراد نیز باید مورد توجه قرار گیرد. افزون بر این، تمام موسیقیها ساختار یکسانی ندارند موسیقی کلاسیک میتواند اثر مفرق ی با موسیقی پر سر و صدا داشته باشد. موسیقی، در صورت به کارگیری بهجا منطقی، میتواند وسائل قدرتمند بالقوهای برای اصلاح پیامدهای بالینی با تهدید شناخته شده کم باشد. این که آیا موسیقی در آینده به عنوان اصلاح تکمیلی مورد پذیرش وسیع قرار گیرد به فهم خوب نقش آن از راه انجام پژوهشهای بالینی و علمی بستگی دارد. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : صفحات جانبی آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
![]() |